
راستان | محمدرضا پهلوی در خلال ازدواجهای خود دارای ۳دختر بهنامهای شهناز، فرحناز و لیلا شد؛ شهناز از ازدواج اول و فرحناز و لیلا از ازدواج سوم او بودند. شهناز پهلوی اولین دختر محمدرضا را که پیش از انقلاب بهعنوان دختر محجبه شاه معروف شده بود، بشناسید؛ شهناز متولد پنجم آبان ۱۳۱۹ در تهران و فرزند فوزیه است. پدربزرگ پدری او ملکفؤاد اول، پادشاه مصر بود. همچنین دایی وی، ملک فاروق آخرین پادشاه مصر. بهدنیا آمدن شهناز تنها دختر محمدرضا شاه و فوزیه، تولدی که بهجهت اعتقاد بر شگون نداشتن دختر در خانوادههای سلطنتی بهعنوان اولین فرزند باعث خشم و بههمریختگی پهلویها شد. پس از آن بهجهت فشارها و بیمهریهایی که بهجهت این اتفاق به مادرش وارد شد، فوزیه درخواست طلاق داد و او را از ۶ سالگی بهمقصد مصر ترک کرد، بعد هم شهناز ماند و پدری که به او توجه و محبتی نداشت.
شهناز پس از این وقایع نزد یکی از عمههایش بزرگ شد و در ۱۸ سالگی به سوئیس رفت و دوره تحصیل پنجسالهاش را در پانسیون ماری ژوزه گذراند و در سال ۱۳۳۱ به ایران برگشت. شاه بهدلایل سیاسی مایل بود تا او با ملکفیصل، پادشاه عراق ازدواج کند، اما شهناز به این وصلت تن نداد و در سال ۱۳۳۵ به عقد اردشیر زاهدی، پسر فضلالله زاهدی درآمد و پس از دو سال دخترشان مهناز متولد شد. در ادامه پس از هفت سال او از اردشیر جدا شد.
مدتها شایعه ازدواج شهناز با محمود زنگنه مطرح بود و حتی با او نامزد کرد و مدتی باهم رفت و آمد داشتند؛ ولی ناگهان او را رها کرد و به سوئیس رفت. او در این سفر به جوان معتاد و بیبندوباری با نام خسرو جهانبانی فرزند سپهبد جهانبانی که مشغول تحصیل در رشته نقاشی بود، دل بست و بدون رضایت دربار با وی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج یک دختر و پسر بهنامهای فوزیه و کیخسرو بودند. شهناز پیش از انقلاب اسمش را به هاجر تغییر داد و در مجالس خصوصی نیز با روسری شرکت میکرد.
شاه در روزهای آخر حیات مایملک خود را بین فرزندانش تقسیم کرد، به میزان هشت درصد از ارث خود را به شهناز بخشید و دو درصد را به فرزندش (مهناز) داد. شهناز پس از انقلاب در پاریس اقامت گزید و در ۸۴ سالگی ظاهرا هنوز در این شهر زندگی میکند.
خدایا چه شب بدی است، دارم دیوانه میشوم. امشب شهناز وارد شد. خودم به فرودگاه رفتم و او را برداشته به کاخ سعدآباد بردم. در راه چقدر صحبت و دلالت و خواهش کردم که تو را به خدا تا شاهنشاه را زیارت نکردهاید، خسرو را نبینید. ایشان قولی به من دادند. بعد هم مباحث فلسفی صحبت کردیم که آیا استعمال ال.اس.دى (L.S.D.) خوب است یا نه؟
عرض کردم، جان من، این دوای پدرسگ سلولهای دماغ شما را از بین میبرد و قابل تحمل نیست. ایشان معتقدند که مثل سیگار یا قلیان است! یاللعجب در تأثیر این پسر پدرسگ، روی این دختر. به هر صورت به منزل آمده و به پدر خسرو، سپهبد جهانبانی، تلفن کردم که اگر میخواهید کار خسرو به سامان برسد، نگذارید امشب پیش والاحضرت برود. بیچاره به من گفت خسرو پیش پرنس علی پسر مرحوم علیرضاست و یک هفته است از پیش ما فرار کرده.
تمام امیدهایم مبدل به یأس شد. بعد به رئیس گارد دستور دادم امشب هیچ کس را به کاخ والاحضرت راه ندهید. گفت چشم. پس از چند دقیقه اطلاع داد که خسرو قبل از ورود والاحضرت، وارد کاخ شده است. خدایا چه کنم؟ آیا دستور بدهم بیرونش کنند؟ آیا بگذارم باشد؟ آیا به شاهنشاه عرض کنم و شاه را در این وقت شب ناراحت کنم؟ اگر عرض کردم و شاه فرمودند بیرونش کنید و دختر سختگیری کند و افتضاحی راه بیفتد، چه خاکی برسر بریزم؟
به هر حال تصمیم گرفتم مطلب را به شاه عرض نکنم، ولی به رئیس گارد بگویم خسرو را اخراج کند. او هم فوری اقدام کرد و به والاحضرت تلفن زد که یا خسرو خارج شود یا (خودش میآید) به زور او را میبرد. والاحضرت هم بر طبق پیشبینی من، فرمودند اگر او را ببرید، من هم از کاخ میروم.
فوری رئیس گارد به من اطلاع داد. آن وقت خودم تلفن کردم. آنقدر خواهش و تمنا کردم تا قول دادند خسرو یک ساعت دیگر میرود. من هم قبول کردم و منتظر شدم. البته بعد از دو ساعت رفت، ولی به هر صورت رفت و من راحت شدم. چه باید کرد: عشق شیریست قوی پنجه و میگوید فاش / هر که از جان گذرد، بگذرد از بیشه ما.
شهناز پهلوی و همسر اولش اردشیر زاهدی
شهناز پهلوی و همسر دومش خسروجهانبانی
اردشیر زاهدی، شهناز، محمدرضا پهلوی و ثریا اسفندیاری
شهناز پهلوی، اردشیر و مهناز زاهدی
هفت صبح
در جریان یک درگیری، پدر با ضربات چاقو به دختر خود حمله...
این شرکت بزرگ قهوه مستقر در سیاتل در بیانیهای به رسانهها...
کاخ مروارید را میتوان نخستین نمونه از «معماری ارگانیک»...
اولین روز از عید نوروز سال ۱۴۰۴ مصادف با ۲۱ مارس ۲۰۲۵...